ریسمان محکم الهی
هیچ اندیشیده ای که چه ریسمانی دل های ما را چنین به هم پیوند زده است؟
چه رشته ای ما را در یک حصار محکم از مهر جمع آورده است؟
دیده ای که وقتی دست حادثه ای ما را در کنار هم قرار می دهد، چونان یکدل
و همراه می شویم که گویی سال هاست همدیگر را می شناسیم؟
دیده ای که وقتی کسی در خیابان گرفتار مشکلی می شود، همه به ظاهر
غریبه ها چگونه مضطرب و هراسان گِردش جمع می شوند و
هر کس به قدر توان کمکی می کند؟
می بینی که چگونه دست در دست هم همیشه چون کوهی استوار در برابر
بیگانه می ایستیم؟ دل تو چقدر تاب تحمل رنج و سختی و درد همین به ظاهر
غریبه هایهم کیش و هم وطن را دارد؟
من بر این باورم که آنچه دل ما را چنین به هم گره زده است، آنچه
این مهر و همدلی را در جامعه مان جاری کرده و ما را چون پیکری واحد
انسجامبخشیده، ریسمان محکم الهی است؛
همان رشته فناناپذیر دین خدا که به آن چنگ زده ایم تا پراکنده نباشیم.
کاش قدر جامعه اسلامی مان را بیشتر بدانیم!